محل تبلیغات شما

به فدای روی ماهت، به دو چشم خسته تو
به مواصل نگاهت، به دل گسسته تو
به چنار سرو قدّت، که رسیده آسمان را
به درخششی که دارد مه رخ نشسته تو 
به دو دست مهربانت به قدوم نازنینت
به دری که شد گشوده به دو دست بسته تو
چه کند قناری دل که نبرده ره بجایی
که فقط رها شود او به دو دست رسته تو 
نرود پرنده دل بجز آسمان کویت
رود آسمان هفتم ز جدار جسته تو 
به شب سیاه زلفت که رسیده آسمان را
نرسد شکسته دستم سر زلف دسته تو
نه شود به نام پیدا، نشود بکام شیرین
بجز آن عسل که ریزد ز خم شکسته تو

پاسخ به یک دوست گرامی

امان از دست رفقای زیر آب زن

برای چشمان خسته تو...

آسمان ,دل ,رسیده ,شکسته ,تو به ,ز ,به دو ,دو دست ,رسیده آسمان ,که رسیده ,شب سیاه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بازماندگان غروب